زندگی قشنگ و عاشقانه منو همسریزندگی قشنگ و عاشقانه منو همسری، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

جانِ مادر بیا

دلم.....

میخوام بنویسم ولی نمیدونم از چیو از کی بگم ویا از کجا شروع کنم ، این روزا حال دلم زیاد خوب نیس ، هر چند که خودمو عادی نشون میدم ولی تو دلم غوغاییه ، حسش واسم آشناست چون میدونم پری داره تشریفشو میاره و گند میزنه ب تموم آرزوهامو رویاهام ،الان 8 روز از زمان پری گذشته با اینکه تست زدم ولی نمیخوام قبول کنم که این دفه هم نشد که بشه .امروز با خبر شنیدن منفی شدن آز آتنا و بعدشم مردن نی نیه یکی از دوستام تو شکمش روحیم خراب تر شد، خدایا خستم خیییلی خستم ، خودت خوب میدونی که ناشکری نمیکنم ولی این دفه کم آوردم ، نمیخام جا بزنم ، نمیخام بنده بدت باشم ، ولی این دلم دیگه باهام راه نمیاد ، دیگه پاهش با پاهام همراه نمیشه ،میفهمم که اون از من خسته تره دله دیگ...
5 ارديبهشت 1394

من اومدمممممممممم

سلامممممممممممممممم بالاخره بخت نوشتن وبم باز شدو من اومدم  جونم براتون بگه که اولا سال نوتون مبارک ، دوما روز زن هم بر همتون مبارک ( البته همه اینها با تاخیر) این روزا و اقعا خوشحالم ، خوشحالم چون خبر بارداری چن تا از دوستامو شنیدم ( زکیه جون،رقیه جون،مینا جون) واقعا از صمیم قلبم بهشون تبریک میگم ،از خدا براشون بهترینهارو میخوام و ان شاءالله 9 ماهو ب شادی و سلامتی بگذرونن   این دوره سومم که پریودم عقب افتاده واقعا داره عذابم میده  نمیدونم چقدر دیگه مونده تا این انتظار ب سر بیادو من هدیمو از خدا بگیرم، خدا جونم هوای دله منو همسریو داشته باش     ولی بازم راضیم ب رضات خدا جونم ،خیییییییییی...
31 فروردين 1394

بدون عنوان

سلام به دوست جونیای خودم ببخشید که دیر ب دیر بهتون سر میزنم بعد از امتحانات رفتم یه آبوهوایی عوض کردم خداروشکر حالم بهتره 12 قراره برم دکتر سهیلا عارفی ، تعریفشو خیییییییییییییلی شنیدم ولی دفه اولمه که میرم پیشش توکلم بر خداست چون خودش خواست ویهویی توسط کسی که نمیشناختمش برام جور شدو وقت گرفت ان شاءالله که خیره ، میدونم برام بهترینهارو می خواد دوست جونیا ممنون میشم اگه دکترو میشناسین یکم اطلاعات درموردش بهم بدین خدا جووووووووونم دوست دارم و بابت همه چی شکرت ...
3 اسفند 1393

کاش بیاد

امروز 12 روزه که پری تشریف فرمایی نکردن،اولش خوشحال شدم و زود رفتم سراغ بی بی چک و بازم یک خط،خودمو گول زدمو گفتم شاید چون اوایلشه نشون نمیده، دو روزبعد بازم کذاشتم و بازم منفی بود،همون شب یکی از دوستامو دیدم وگفت که بارداره و تستاش همه منفی بوده و با آزمایش فهمیده،خییییلی خوشحال شدم و فردا اول وقت رفتم آزمایشگاه،خدا میدونه تو این یک ساعت چی کشیدم وقتی جوابو دیدم دلم شکست ، بازم منفی با بتای 1.2  بدنم خییییییییییییلی ورم کرده ، وقتی شکممو نگاه میکنم انگار باردارم خییییییییلی جلو اومده و اعصابمو بهم ریخته پاهام درد میکنه،اوضاع روحیم بهم ریخته، خلاصه که داغونم  این اولین باریه که از ته دلم میخام پری بیاد تا سرو سامون بگیرم  ...
20 بهمن 1393

تغییر نام

سلام دوست جونیا بنابر دلایلی اسم وبلاگمو تغییر دادم ممنون میشم تو پیوندهاتون تغییرش بدین دوستون دارم خییییییییییییییییییییییلی زیاد ...
18 بهمن 1393

بدون عنوان

سلام به روی ماه تک تکتون وا چرا اینجا خییییییییییییییلی سوتو کور شده  خب حالا من درگیر امتحانات بودم تو دیگه چرا،بله تو دوست عزیز چرا بهم سر نزدی شوخی کردم بابا ناراحت نشین میدونم این روزای نزدیک به عید همه دل مشغولیایه خودشونو دارن، ایشالا هر کجا که هستین دلتون شادو لبتون خندونو ایام به کامتون باشه منم هنوز مشغول امتحاناتم هستم البته هنوز 4 تاش مونده خبر خاصی هم نیس جز انتظار همیشگی  ولی بازم خداروشکر همین انتظارو امیدشم قشنگه، کلاً خدارو عشقه دوست جونیا خییییییییییییلی دوستون دارم مواظب خودتون باشین مطمئنم یه روزی که خییییییییییییییلی هم نزدیکه خدا تورو بهم هدیه میده ...
7 بهمن 1393

دومین پست امشب

خدا جونم سلام  میدونم تو این چند روز حسابی اذیتت کردم واقعا ازت معذرت میخوام ، اینو هم میدونم که به دل نگرفتیو منو بخشیدی ، تو ارحمو راحمینی ،واقعا که بخشنده و مهربان برازنده خودته خدا جونم خییییییییییییییییییییییلی دوست دارم ،خدا جونم شکرت ، ممنون که هوامو داری   ...
15 دی 1393

خدایاااااااااااا

نمیدونم چم شده،یه بغض بزرگ که نمیدونم باهاش چی کار کنم ،یه دل که مدام میگیره و بهونش میاد، پاهایی که اصلا یاریم نمیکنن، دستهایی که هر دو دست به دست هم دادن که فقط جاشون روی صوتم باشه، مغزی که مدام دنباله جوابه سوالهایی میگرده که نمیدونه،چشمهایی که روزی یه بار با دو تا قطره اشک خیس میشهو درد میگیره، در کل جسمی خسسسسسسسسسسسسته و پژمرده،خسته شدم از اینکه نقاب بی خیالیو خونسردی بر چهرمه،خسته شدم از بس گفتم که همچی درست میشه و منم که صبورم خدایا خسسسسسسسسسسسسسسسته ام خسسسسسسسسسسسسته خدایا دلم شکسسسسسسسسسسسسسته میفهمی شکسته خدایا دیگه صبر ندارم تموم شد میفهمی تموم خدایا دیگه نه دلی برام مونده نه صبری و نه طاقتی خدایا دیگه خنده های م...
13 دی 1393