زندگی قشنگ و عاشقانه منو همسریزندگی قشنگ و عاشقانه منو همسری، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

جانِ مادر بیا

بازهم حس مادرانه ام

سلام عشقک مامان چند روز قبل داشتم کمد اتاقتو تمیز میکردم که کریرِ حصیریتو که خودم بالشتو تشکشو دوخته بودم بیرون آوردم ، بازم  حس مادرانه ای توم روشن شد، یه آن دلم ضعف رفت که تو اون ببینمت ، یه آن جای خالیتو خییییییییییلی احساس کردم ، کاش زودتر بیایی نفسم کاش این روزای انتظار زود تموم بشه قربونت برم مامانی منو بابایی عاشقونه دوست داریمو منتظریم زود بیای ...
5 دی 1393

بدون عنوان

سلام عشقک مامان وای که چقدر دلم برات تنگ شده ،خیییییییییییلی دلم هواتو میکنه عزیزم ولی خب اشکال نداره صبر میکنم گلکم شنبه هفته پیش تولدم بود مامانی خیییییییییییلی خوش گذشت فقط جای تو خالی بود عزیزم، امسال برعکس هرسال که بابایی کیک میخرید امسال کیکمو خودم درست کردم  اونم کیک رنگین کمونی بله یه همچین مامان هنرمندی داری این روزا مامانی حوصلش سر میره تصمیم دارم برم کلاس عکاسی و نمد دوزی تا یکم سرگرم بشم هم یه چیزی یاد بگیرم آخه خبر نداری مامانِ عشقه عکس داری   گلکم خبر خاصِ دیگه ای ندارم جز دلتنگی برای تو نفسم عشقکم،عمرم،نفسم، منو بابایی عاشقونه دوست داریمو منتظرتیم     ...
25 آذر 1393

همه چیزعالیه

سلام نفس طلای مامان خوبی عشقکم ،این روزا حالو هوای خوبی دارم و شکر خدا همه چی عالیه عزیزم ان شاءالله تو هم زود بیای تا حالم از اینم که هست بهتر بشه عزیزم خبر خاصی ندارم  عشقکم ، جز دلتنگی برای تو کوچولوی خوشگلم منو بابایی عاشقونه دوست داریمو منتظرتیم ...
5 آذر 1393

آذر ماهِ من

سلام به روی ماه تک تکتون ممنون از ابراز همدردیهاتون ان شاءالله که هیچ موقع و هیج جا غم نیاد سراغتون و همیشه دلاتون شادو لباتون خندون باشه(آمین) امروز اولین روز از آذر ماهه و من عاشق این ماه هستم ، جدا از این که ماه تولدمه برام جدا از ماها و روزای خداست ، هر سال این موقع یعنی اول آذر کلُهُم من دچار دگرگونیو تغییر میشم ، میشم کسی که سرتاپاشو شورو شادی میگیره ، اصلا میشم یه راضیه دیگه همیشه دوست داشتم نی نیمم مثل حودم تو آذر دنیا بیادو مثل خودم عاشق این ماهو زیبایهاش باشه ولی خب چه میشه کرد بهر حال  اولین روز از آخرین ماه فصل پاییز مبارک آذر خوب سلام... خوش آمدی لطفا کمی مهربانتر از آبان باش پر از خبرهای خ...
1 آذر 1393

میم مثل مادربزرگ - میم مثل مادر

6 روز گذشت ، 6 روزه خونه بدونه تو شده ،6 روزه که دلم بیشتر برات تنگ میشه،6 روزه که میفهمم دعات پشت سرم نیس، 6 روزه ما بی تو شدیم،6 روزه که بابابزرگ 6 سال پیرتر شده، 6 روزه که متوجه شدم چه فرشته ای رو از دست دادیم ،6 روزه که هوای مادرمو بیشتر دارم، 6 روزه که بیشترمامانو نگاه میکنم و بیشتر حواسم بهش هست، مادربزرگا آرامش هر خونه ای هستن و من 6 روزه که آرامشمو از دست دادم تو رو خدااااااااااااااااااا قدر مامانو مامان بزرگاتو بیشتر داشته باشین اونا دیگه تکرار نمیشن ******************************************************** سلام فرشته کوچولوی مامان  نمیدنم خدا بهت خبر داده یا نه ، 6 روز پیش مامان بزرگم (مامان بابام) اومد پیشه خدا،...
23 آبان 1393

من اومدممممممم

سلام به همگی ببخشید که تو این مدت بدون خبرتون گذاشتمو رفتم یه عذرخواهی هم به نی نیم بدهکارم که مدتیه واسش ننوشتم تو این مدت کلن بی خیال همه چی شدمو چسبیدم به وزن کم کردن تاهم خوش اندام تر بشم و هم عید واسه عروسی خواهرشوهرم حالشو ببرم وبو که باز کردم کلی خوشحال شدم از اینکه دوستام مامان شدن ، کلی خدارو شکر کردم (مریم جون ، رویا جون، مرضیه جون) ان شاالله 9ماهو به شادی و سلامتی و شیرینی تجربه کنین و نی نیهاتون سلامت بیان تو بغلتون *************************************************************** سلام فرشته قشنگم ، سلام نفسم واییییییییییییییییی که چقدر دلم واست تنگ شده عزیزم قشنگم ناراحت نباشو ناراحت نیستم از اینکه پ...
18 آبان 1393

بدون عنوان

خسته ام انگار تمام بار دنیا رو دوشه منه،انگار تمام بغضهای دنیا تو گلوی من گیر کردن،دیگه چشمام منو یاری نمیکنن خدایا خدای مهربونم نمیخوام اتفاقات سال قبل تکرار بشن ، نمیخوام اون حساسیت به وسایل اتاق عمل برگرده خدا جونم چی میشه منم طبیعی باردار بشم و فرزندمو سالم تو بغلم بگیرم هفته پیش وقتی دکتر گفت جواب آزمایش شوهرت منفیه و هیچ فرقی نکرده ، یهو دلم ریخت ، آسمون دلم دوباره ابری شد ، اصلا متوجه حرفهای دکتر نبودم فقط چشمم عدد صفر رو برگه آزمایشو میدید ، بازم دکتر گفت بیا واسه ivf ، بازم جواب منفی من وقتی واسه دکتر تعریف کردم که به وسایل اتاق عمل حساسیت دارم و بعد از دو عملم چه ها کشیدم ، بهم گفت که آزمایشو بعد از 15 روز دوباره انجام ...
23 مهر 1393

ادامه یا رها

بازم پاییز بازم فصل عاشقی نمیدونم چرا عاشق این فصل خدا هستم ، شایدم دلیلش این باشه که خودم دختر پاییزم این روزا خییییییییییلی سردرگمم،یه حس خاص ، خیییییلی دو دلم نمیدونم چی میخوامو چی نمیخوام ، بعضی اوقات خیییییییییلی شادم و بعضی اوقاتم خییییییییییلی غمگینم ، نمیتونم تعادلو برقرار کنم ، شونه هام سنگینی میکنه ولی دلیلشو نمیدونم ، خییییییییییلی وقتها میخوام قیدشو بزنمو بهش فکر نکنم ولی از یه طرفم ته دلم یه حسی هست که نمیذاره رهاش کنم ، خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مثل همیشه یه نشونه میخوام  دوست جونیا خییییییییییییییلی محتاج دعاهاتونم (التماس دعا)   ...
10 مهر 1393

سلامی دوباره

سلامی دوباره به عشق مامانو بابا نفسم واقعا منو ببخش که این دفه غیبتم خییییییییییلی طولانی شد تو این مدت که نبودم با مامان جونو بابا جون رفته بودیم مسافرت که خدارو شکر خییییییییییییلی خوش گذشت  فقط جای تو خالی بود نفسم ان شاالله دوره جدید رسیدن به تو نازنینو از سه شنبه شروع میکنم و مطمئن باش برای رسیدن به تو منو بابایی تمام تلاشمونو میکنیم  فقط امیدوارم رحمت خدا شامل منو بابایی بشه تا زودتر به تو برسیم بازم میگم که منو بابا عاشقونه دوست داریمو منتظرتیم   ...
31 شهريور 1393