زندگی قشنگ و عاشقانه منو همسریزندگی قشنگ و عاشقانه منو همسری، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

جانِ مادر بیا

بدون عنوان

سلام کوچولوی مامان این روزا بیشتر از هر موقع به بودنت نیاز دارم گلکم دلم خییییییییییییییلی هواتو میکنه ، کاش پیشم بودی و لحظات تنهاییمو با تو پر میکردم ، کاش پیشم بوی با تو حرفهامو میزدم ، کاش تو پیشم بودی تا این اشکها اشک غمو جدایی نبود و اشک خوشحالی از داشتن تو بود  گلکم هرچقدر هم که میخواد این انتظار طول بکشه منو بابایی منتظرت میمونیم  نفسم خییییییییییییییییییلی دوست داریم  پ ن: دوست جونیا چند روزه که دوطرف تخمدونام با کشاله رونم درد میکنه تا حدی که دیروز حتی نمیتونستم راه برم   امروز قراره برم دکتر شاید کیستم موقع دفع شدن پاره شده باشه  برام دعا کنین ممنون ...
13 آذر 1392

بدون عنوان

سلام شیرینکم خوبی مامان جون خب معلومه که خوبیو جات خوبه که نمیخوای بیای پیشه مامانی   این روزا هم داره با نبودنت سر میشه البته به سختی  جمعه تولدمه عزیزم و من میشم 28 ساله ، کاش تو سوپرایز روز تولدم بودی  اینو از صمیم قلبم از خدا میخوام عزیزکم  کاش امسال میتونستم جشن تولدمو با تو و بابایی باشم ،کاش تو هدیه روز تولدم میشدی ، کاش روز تولدم باتو برام بهترین خاطره میشد  کاش...  ولی بازم خداجونم شکرت راضیم به رضای تو گلکم جمعه شب ساعت 11 دوست مامانی زنگ زدو بهم گفت که بدو بیا امشب تا صبح داریم آش امام سجاد میپزیم منم که کلی دلم گرفته بود از خدا خواسته رفتم  اونجا واسه اومدنت کلی دعا کردم واز خدا خواس...
10 آذر 1392

بدون عنوان

سلام کوچولوی خوشگلم مامان جونم ببخشید که وبتو دیر به دیر آپ میکنم عزیزکم این چند روز مشغول کارای خونه و درست کردن شور و ترشی بودم واسه همینم نتونستم بیام عزیزم   خبر خاصی هم نیست گلم جز دلتنگی منو بابا جون واسه شما فقط از خدا میخوام این روزای انتظارو واسمون آسون کنه و شماهم به خدا بگو که دیگه خسته شدی و میخوای بیای پیشه مو بابایی عزیزکم پ ن 1:دیروز رفتم عطاری تا واسه کیست تخمدونم داروی گیاهی بگیرم آخه دوست ندارم قرصهای ضدبارداری مصرف کنم خدا کنه که زود برطرف بشه پ ن 2: خدا جونم تو رو به امام سجاد قسمت میدم به منو همه چشم انتظارها فرزندان سالمو صالح عطا کن(آمین) ...
8 آذر 1392

بدون عنوان

سلام عروسک مامان  امروز شده بود مامان احسان کوچولو پسر خالت آخه خاله جون معلمه و احسان پیشه مامان جون میمونه و چون مامان جون امروز نوبت دکتر داشت این شد که من شدم مامان نصفه روزه پسر خالت  ولی نمیدونی مامان شدن چه حسه خوبیه اینو امروز به واقع تجربه کردم  ملوسکم کاش زود میومدی و منو از این همه انتظار رها میکردی  راستی حال بابایی بهتره و خدارو شکر امروز تونست بره سر کارش نفسم مامان هم امشب نوبت دکتر داره واسه لیزر موهای زائدم   فعلا دارم واسه اومدن شما قرص میخورم تا ماه آینده که باید آمپولامو شروع کنم  ولی ان شاالله کار به ماه دیگه و آمپول زدن نرسه مامانی و من شمارو داشته باشم(آمین) پ ن: خدا جونم ...
4 آذر 1392

بدون عنوان

سلام کنجد کوچولوی مامان   واییییییییییییییییییی که چقدر دوست داشتم الان پیشم بودی تا ماچ بارونت میکردم جونم برات بگه که این چند روز حال مامانی حسابی گرفته بود اصلا دلو دماغ هیچ کاریو نداشتم ولی الان خدارو شکر خییییییییییییییلی بهترم   کوچولوی مامان 2روزه که بابایی سرما خورده و منم حسسسسسابی مراقبشم   گلم نمیدونی چه بابای مهربونی داری به خدا حاضره هر کاری بکنه تا دل مامانت نگیره و یا اینکه ناراحت نشم   نفسم زود بیا که منو بابایی خیییییییییییییلی وقته که منتظرتیم  پ ن1 : دوستان گلم ممنون از احوال پرسیهاتون و اینکه به یادم بودین پ ن2: بعضی از دوستان گلم گفته بودن که واسه کاشت دوباره اقدام کنم ،...
3 آذر 1392

بدون عنوان

کاش یه معجزه اتفاق بیافته کاش دوست جونیا ببخشید که بهتون سر نمیزنم به خدا خیییییییییییییلی داغونم دیروز رفتم دکتر و بهم گفت که همه چیز خوبه اگر آمادگیشو داری دوباره بیا واسه ivf   منم قبول نکردم و درسمو بهونه کردم اصلا شرایط روحیم خوب نیست که بخوام دوباره کاشت انجام بدم  خدا جوووووووووووووونم فقط معجزتو میخوام خییییییییییییییییییییلی خستم ازخودم از اطرافیانم   دیگه حتی نای گریه کردن برام نمونده  گلوم از این همه بغض درد میکنه ولی...........خدای مهربونم میدونم به فکرمی میدونم تنهام نمیذاری ولی چه کنم با این دل پر دردم  پ ن: دوستان گلم ببخشید که کامنتاتونو  بدون جواب تایید کردم   ان...
29 آبان 1392

بدون عنوان

سلام به دوست جونیای خودم اصلا حالم خوب نیست نمیدونم چم شده بغض تو گلومه ولی جلوی همسری نمیتونم بشکنمش قرار بود یکشنبه برم دکتر ولی نشد و به جاش قراره فردا برم ، تو دلم غوغایه خیییییییییییییییییییلی نگرانم با اینکه میدونم  چیز خاصی نیست ولی ......  دوستان گلم برام دعا کنین که خیییییییییییلی محتاجش هستم  به لب داریم لعن بنی امیه رو اشکامون نوشته یا رقیه  اینو الان داشت شبکه امام حسین میخوند خیییییییییییییییلی به دلم نشست ، خدا جونم تورو به رقیه امام حسین قسمت میدم دامن همه چشم انتظارا رو سبز کن (آمین) فردا منم با خبر خوش برگردم خدای مهربونم (آمین) ...
27 آبان 1392

بدون عنوان

سلام دوستان گلم عزاداریهاتون مقبول درگاه حق   بازم بعد از یک هفته دوباره پریود شدم اونم روز تاسوعا دیگه خسته شدمو نمیدونم باید چیکار کنم  خییییییییییلی درد کمرم زیاد شده فردا بازم میخوام برم دکتر دوستان مهربونم برام دعا کنین   پ ن 1: هر سال تاسوعا شله زرد نذری دارم یه عالمه به یادتون بودم و برای تک تکتون دعا کردم به خدا جایی نبود که نرمو به یادتون نباشم فقط خواستم بگم که برام عزیزینو خییییییلی دوستون دارم پ ن 2: تو این چند شب خیییییییییییییییییییییلی ها بهم گفتن که برم سرپرستی یه بچه رو بگیرم و یا اینکه واسه کاشت اقدام کنم  خیییییییییییییییییییلی ناراحت میشدم ولی به روم نمیوردم ولی به بعضیهاشون میفهموندم که نارا...
25 آبان 1392