زندگی قشنگ و عاشقانه منو همسریزندگی قشنگ و عاشقانه منو همسری، تا این لحظه: 17 سال و 8 روز سن داره

جانِ مادر بیا

بدون عنوان

1392/8/8 13:19
نویسنده : مامان راضیه
232 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان گلمماچ

از دیروز تا حالا حال خوبی ندارم ، بعد از یک هفته که از اومدن خاله پری گذشته بود دوباره تشریفشونو آوردنگریه خونریزیمم زیاده و اصلا دلیلشو نمیدونم، خییییییییییییلی نگرانم استرسخییییییلی کمر دردم زیاد شده و نمیتونم کارامو انجام بدمدل شکسته بعد از ظهر میرم دکتر تا ببینم چی میگه و مشکل چیه سوالبا این حالم فرداشبم مهمون دارم البته قطعی نیست خدا کنه همین امشب برگردن به خونشون خجالت من خیییییییییییییلی مهمون دوست دارم ولی خدا میدونه با این اوضام اصلا نمیتونم برام دعا کنین که به دل مهمونام بیافته که همین امشب برگردن خونشونخیال باطل

پ ن.1 : دلم خییییییییییییییلی هوای امام رضارو کرده قلب از همتون التماس دعا دارمماچ

پ ن.2: دیروز خونه یکی از اقوام دعوت بودیم ، منم کنار زن دایی همسری نشسته بودم که یه دفه بهم گفت: راضیه جون  تو کی ivf کردی ، منو میگی از تعجب داشتم شاخ در میاوردم که کی به اینا گفته((( من تقریبا 2 ماه پیش عمل ivf شدم و سه تا جنین واسم کاشتن ولی خواست خدا نبود و این موضوعو کسی جز خانواده خودمو هسری کسی دیگه ایی نمیدونست و تاکید هم کرده بودیم که کسی نفهمه حتی خواهر شوهرم حالا بماند که اونا فهمیدن ولی دونستن اینو کجای دلم بذارم))) خلاصه از من انکار و از اون اصرارعصبانیبالاخره من به کل انکار کردم ولی خییییییییییییلی ناراحت شدم که اونا متوجه شدن گریهشاید دلیل حال خرابی این دو روزم هم این باشه خودمم نمیدونممتفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

باران
8 آبان 92 13:05
فدات شم کنسل کن بگو حالم خوب نیست وبرو دکتر بزار شوهرت کنسل کنه بنداز هفته دیگه از جون خودت که عزیزتر نیست


اخه گلم اونا از اصفهان اومدن و من خییییییییییییلی بهشون زحمت دادم واسه همینم روم نمیشه کنسلش کنم مگه اینکه خودشون امشب برگردن
باران
8 آبان 92 14:25
خب اشکال نداره با کمک شوهری دعوتشون کن/بیشتر کارهارو بزار شوهرت انجام بده حتما یه دکترم برو جیگر گوسفندی بخور خرما بخور کمپوت آناناس بخور سرحال بشی سردیجات نخورآب یخم نخور خلاسه مواظب خودت باش
سحر
8 آبان 92 14:33
عزیزم اشکال نداره از این به بعد هرکی هرچی گفت با خونسردی تمام تکذیب کن و به نظر من بهتر کسی رو در جریان درمانت نذاری مخصوصا خانواده همسرت. خانومی نگران خاله پری هم نباش قطعا دلیل خاصی نداره ولی برو دکتر خانومی. مراقب خودت باش خیلی زییییییاد
زهرا
8 آبان 92 15:29
ان شاالله بی هیچ کدورتی کنسل میشه و شمام خوب استراحت میکنی. اااااااااااااااای واااااااااااای امان از آدمایی که با آزار دیگران شاد میشن. من همیشه میگم درد رو خدا میده چرا بنده ها با کسی که درد داره اینجوری میکنن و فکر نمیکنن که خدا برا همه اس....ای کاش به هیچ کس نمیگفتی...مثه من فقط من و شوهرم میدونیمو بس
کیمیا
8 آبان 92 18:58
سلام دوست گلم خوشحال شدم که با شما آشنا شدم از این به بعدهمیشه بهت سرمیزنم وهمدرد شادیا وخدای نکرده غم هات خواهم بود.
کیمیا
8 آبان 92 18:59
fariba
8 آبان 92 22:29
سلام عزیزم.ناراحتی تو نبینم گلم.انشاالله برمیگردن اگه هم اومدن به خانوم مهمونتون بگو پریشدی تا بیشتر کمکت کنن واسه موضوع باخبر شدن هم اصلا غصه نخور خانومی.فقط شما که نیستی اکثر خانوما واسشون پیش میاد درضمن راضیه جان من خییییلی دوستت دارم خانومی واستم خیلی دعا میکنم ایشاالله بزودی دامنت سبز شه عزیزم
sahar
9 آبان 92 11:53
سلام عزیزم توکلت بخدا مطمئن هستم مامان میشیم پیشم بیا
سلما
9 آبان 92 12:02
عزیزم نگران چیزی نباش کار رو بسپار به کاردون ببین چطور برات درست میکنه که حتی نمیزاره قند توی دلت اب شه پس بسم الله وتوکل علی الله
رویا
9 آبان 92 23:31
سلام انشاالله برگشتن تا حالا
montazer
22 دی 93 14:19
سلام عزیزم خوبی ؟ میخوام وبلاگتو بخونم و واسه همین اومدم صفحه ی اول میشه با هم تبادل لینک کنیم ؟
مامان راضیه
پاسخ
لینکت کردم عزیزم