بدون عنوان
سلام دوستان گلم
از دیروز تا حالا حال خوبی ندارم ، بعد از یک هفته که از اومدن خاله پری گذشته بود دوباره تشریفشونو آوردن خونریزیمم زیاده و اصلا دلیلشو نمیدونم، خییییییییییییلی نگرانم خییییییلی کمر دردم زیاد شده و نمیتونم کارامو انجام بدم بعد از ظهر میرم دکتر تا ببینم چی میگه و مشکل چیه با این حالم فرداشبم مهمون دارم البته قطعی نیست خدا کنه همین امشب برگردن به خونشون من خیییییییییییییلی مهمون دوست دارم ولی خدا میدونه با این اوضام اصلا نمیتونم برام دعا کنین که به دل مهمونام بیافته که همین امشب برگردن خونشون
پ ن.1 : دلم خییییییییییییییلی هوای امام رضارو کرده از همتون التماس دعا دارم
پ ن.2: دیروز خونه یکی از اقوام دعوت بودیم ، منم کنار زن دایی همسری نشسته بودم که یه دفه بهم گفت: راضیه جون تو کی ivf کردی ، منو میگی از تعجب داشتم شاخ در میاوردم که کی به اینا گفته((( من تقریبا 2 ماه پیش عمل ivf شدم و سه تا جنین واسم کاشتن ولی خواست خدا نبود و این موضوعو کسی جز خانواده خودمو هسری کسی دیگه ایی نمیدونست و تاکید هم کرده بودیم که کسی نفهمه حتی خواهر شوهرم حالا بماند که اونا فهمیدن ولی دونستن اینو کجای دلم بذارم))) خلاصه از من انکار و از اون اصراربالاخره من به کل انکار کردم ولی خییییییییییییلی ناراحت شدم که اونا متوجه شدن شاید دلیل حال خرابی این دو روزم هم این باشه خودمم نمیدونم