زندگی قشنگ و عاشقانه منو همسریزندگی قشنگ و عاشقانه منو همسری، تا این لحظه: 17 سال و 2 روز سن داره

جانِ مادر بیا

بدون عنوان

سلام عمرم این ماه هم منو چشم انتظار گذاشتی  ولی اشکال نداره ان شاءالله هر وقت موقعش باشه خدای مهربون تورو بهمون هدیه میده نفسم این چند روز درگیر اسباب کشیه خونه خاله مرضیه بودم ، خدارو شکر خونشون تموم شدو دیگه میتونن نفس راحت بکشن  عشقکم 10 روز پیش نی نیه خاله منصوره برگشت پیش خدا خیییییییییلی ناراحت شدم ، از خدا میخوام مواظب هر دوتاتون باشه تا سر موقعش بیایین پیشمون دیگه هم خبر خاصی نیست فقط اینو بدون که منو بابایی بی صبرانه منتظرتیمو عاشقونه دوست داریم سلام دوست جونیا این روزا خیییییییییییلی دلگیرم دستو دلم به هیچ کاری نمیره  دلم نی نی های سالم میخواد ، دلم میخواد خونم پر شه از خنده های شاد کودکانه نی نیهام ، خی...
20 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

ظهر بود خونه مامان جونم بودم  نمیدونم چی شد که حرف از بچه به میون اومد ، مامان میگفت تو باید اول خودتو خوب کنی و تا موقعی که قرصها رو میخوری به بچه فکر نکن اول سلامتی خودت بعد بچه ، داشتیم در این مورد حرف میزدیم که تی وی حدیث کسا رو پخش کرد و مامانمو خودمم همراهش شروع کردیم به خوندن ، تموم که شد دیدم مامانم داره گریه میکنه ،بهش گفتم که قرار بود دیگه به خاطر من گریه نکنی ولی سیل اشکاش نمیذاشت بهم نگاه کنه ، دلم گرفتو خودمم زدم زیر گریه ، میگفت نمیتونم غصه خوردنتو ببینم منم بهش گفتم راضی نیستم به خاطر من گریه کنی ، میدونی که طاقت دیدن اشکاتو ندارم ولی اون داشت گریه میکردو مدام واسم دعا میکرد ، دلم طاقت نیووردو زود بحثو عوض کردم و .... ...
13 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

سلام نفس مامان وایییییییییییییییییییی که دلم برات یه ذره شده عروسکم مامانی منو ببخش که دیر به دیر وبتو آپ میکنم  آخه تو این مدت حسابی کمر درد و پا درد داشتم ولی الان یه کم بهترم  نفس مامان 14 اردیبهشت هفتمین سالگرد بهترین اتفاق عمرمه ،آره گلم سالگرد یکی شدن منو بابایی  خدا جونم هزاران هزار بار شکرت بابت همسر مهربونو پاکی که نصیبم کردی ملوسکم کاش خدا تو اون روز تورو بهمون هدیه بده (آمین) قربونت برم گلکم هنوز نمیدونم واسه بابایی چی کادو بگیرم یه چیزایی تو ذهنم هست حالا ببینیم چی میشه بازم میگم نفسم منو بابایی عاشقتیمو خیییییییییلی دوست داریم  به خدابگو مارو بیشتر از این چشم انتظار نذاره    &nbs...
11 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

این نقاب آرامش و خرسندی که بر چهره نشانده ام درست مانند همان سیلی است که دست روزگار با بی رحمی بر صورتم نشانده تا این دروغ بزرگ را به همه بقبولانم که: آری همه چیز خوب است و من آرام و شادم!!! ولی آیا این نقاب و سرخی رخسارم تا کجای این دنیا با من میماند؟؟؟؟                      **************************************************** سلام نفس مامان  خوبی عشقکم  خییییییییییییییییییییییییییلی دلم برات تنگ شده عزیزم ، این روزا خیییییییییییییییییلی دلم هواتو میکنه ، درست  فروردین 6 سال پیش بود که برای اولین بار تو رو دعوت کردیم و خواستیم که زندگی عاشقانمونو 3 ن...
26 فروردين 1393

بدون عنوان

سلاممممممممممم چه خبر دوست جونیا، شرمنده که دیر اومدمو بی خبرتون گذاشتم از مسافرت که برگشتم دیدم نتم قطع شده، خونه مامانم اینا هم که دیگه نگو از دست وروجک خواهرم دیگه نه کامپیوترشون شبیه کامپیوتره نه لپ تابشون به هرحال به بزرگی خودتون ببخشید   خدارو شکر مسافرت خوبی بود و واقعا بهش نیاز داشتم روحمو تازه کرده بود ولی روز دوم برگشتمون حسابی خورد تو ذوقم و پری تشریف فرما شدن  اولش خییییییییییلی دلم شکست و ناراحت شدم ولی جلوی مامانو همسری اصلا به روی خودم نمیاوردم ولی واقعا داغون بودم آخه این ماه خیییییییییییلی دلم روشن بود  وقتی حساب کردم دیدم 5 روز زودتر پری شدم و این خییییییییییلی دلگرمم کرد و آروم شدم خدا جووووووووو...
25 اسفند 1392

بدون عنوان

سلام نفس مامان ای جوووووووووونم که من نیومده این همه دوست دارم چه برسه به اینکه بیای پیشمو تو آغوشت بگیرم عشقکم فردا صبح با بابایی و مامان جونو آقاجون داریم میریم مسافرت تا روحیه آقاجونت بهتر بشه  ایشالا تو سفر عید که میریم توهم همراهیمون کنی عزیزکم(آمین)  فعلا برم که کلی کار دارم که باید انجام بدم ایشالا وقتی برگشتم عکسا و شرح مسافرتو بهت میگم نفسکم  عشقکم بازم میگم که منو بابایی خییییییییییییییییییلی دوست داریمو عاشقتیم پ ن 1: دوست جونیا ممنون از کامنتهای پر محبتو آمین های قشنگتون ، خییییییییلی دوستون دارم پ ن 2: دوستان گلم دیروز آخرین آمپولهای دوره سه ماهمو زدم دیگه نمیخوام تقلا کنم همه چیو سپردم دست اوس...
12 اسفند 1392

بدون عنوان

سلام دوستان پر محبتم عزیزان دلم ببخشید که دیر اومدمو با نوشتنم ناراحتتون کردم  ولی این دل گرفتن این بارم فرق داشت با دل گرفتنای قبلیم  چند روز پیش حال بابام بد شدو بردیمش بیمارستان البته گاهی این حالت میشد ولی اینبار خیییییییلی حالش بد شده بود و الان خدا رو شکر خییییییییییییییلی بهتره و پیشمونه   خدا جونم به حق بزرگیت و مهربونیت سایه همه پدر مادرهارو سالمو سلامت بالای سر بچه هاشون نگه دار (آمین) من خیییییییییییییلی روحیه حساسی دارم  خیییییییییییلی زود ناراحت میشمو دلم میشکنه و البته خییییییییییلی هم زود میبخشمو شاد میشم به جز بخشش چند نفر که کلی دلمو تیکه تیکه کردن ،خب بگذریم   من خییییییییییییلی روی ...
8 اسفند 1392