زندگی قشنگ و عاشقانه منو همسریزندگی قشنگ و عاشقانه منو همسری، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

جانِ مادر بیا

بدون عنوان

امشب شب امام حسن (ع) بود دلم بد جوری میلرزه وقتی اسم امام حسن میاد  امشب تو تکیه نشسته بودم که دختر یکی از دوستان مامانم اومد یه 7-8 سالی از من کوچکتره 40 روزه که دخترش فارغ شده دلم بد جور لرزید وقتی دیدمش  خدایا من چشمم به بچه کسی نیست  که وقتی میبینمشون مدام باید ماشاالله بگم که اگه یه چیزی شد نگن راضیه چون بچه نداره چشمش کرده  خدایاااااااااااااااااااااااااا خییییییییییییییییلی خستم تا کی باید منتظر بمونم  میدونم تو برام بهترینهارو میخوای ولی منم خسته شدم از نگاهای مردم از دلسوزیهاشون که مثل تیر تو قلبم فرو میره  خدا جونم من به زور ازت بچه نمیخوام هر وقت که خودت صلاح دیدی بهم فرزندان سالمو صالح بده ولی یه خ...
18 آبان 1392

بدون عنوان

سلام دوستان و همراهان همیشگی  وای که امروز چه غوغایی تو دلم بود  اصلا خودمم نمیدونستم چمه ، هوای دلم بد جور ابری بود و مدام اشک توی چشمام جمع میشد  صبح یکی از دوستام بهم پیام داد که بریم مراسم شیرخوارگان که منم گفتم نمیام و کمر دردمو بهونه کردم ، البته همچون بهونه ایی هم نبود آخه واقعا کمر درد بودم دلیل اصلیشم این بود که حال نگاه ها و حرفهای مردمو نداشتم   خییییییییییییییلی دلم میخواست که منم با نی نیم برم ولی نشد دیگه دیشب خونه مامان جونم خوابیدم و صبح باهم از تی وی مراسم شیرخوارگانو دیدیم خیییییییییییییییییییلی جلوی خودمو گرفتم تا گریه نکنم ولی نشد  دلم واسه مامان مهربونم میسوزه که داره به خاطر من زجر میکشه...
17 آبان 1392

بدون عنوان

سلام به روی ماه تک تکتون اول یه عذر خواهی بهتون بدهکارم بابت این دیر آپ کردنم و اینکه بهتون کم سر میزنم  یه دنیا پوزش   عصر سه شنبه رفتم دکتر و سونو انجام دادم ، دکی جون بهم گفت که وضعیت رحمت خوبه فقط تخمدان سمت راستت کیستهای ریز داره و باید خودتو لاغر کنی تا از بین برن  منم دارم تمام تلاش خودمو میکنم و امیدوارم به امید خدا زود نتیجه بگیرم پ ن 1: این روزا خییییییییلی دلم میگیره و مدام میخوام گریه کنم و یا بهونه بگیرم پ ن 2: دلم واسه همسری میسوزه ، آخه بیچاره به هر سازه من میرقصه و جیک نمیزنه  خدا جونم هزار بار شکرت بابت اینکه همسری رو واسه همراهی من انتخاب کردی خدای مهربونم خیییییییییییییییلی دوست دارم ...
16 آبان 1392

بدون عنوان

سلام دوست جونیا عصر پاییزیتون بخیر فرا رسیدن ماه محرم و شهادت سیدالشهدا رو هم تسلیت میگم  ان شاالله به حق این ماه عزیز دامن همه چشم انتظارها سبز بشه و خدا به هممون فرزندان سالمو صالح عطا کنه(آمین) پ ن: بعد از یک هفته هنوزم خونریزی دارم امروز بازم میرم دکتر ببینم چی میگه خدا کنه مشکل خاصی نباشه و خوش خبر برگردم(آمین) ...
14 آبان 1392

بدون عنوان

سلام به دوستان با محبتم ببخشید که این 2 روز نتونستم بیام و بهتون سر بزنم جونم براتون بگه که همون روز عصر رفتم دکتر و بهم گفت که ممکنه دیواره رحمم نازک شده باشه و باید سونو داخلی انجام بشه و چون خونریزیم زیاده الان امکان نداره و بعد از پریودم برم واسه سونو بعدشم واسم قرص مدروکسی نوشت روزی 2 تا بخورم    از مهموناهم بگم که ظهر جمعه تشریف آوردن وخدارو شکر همسری خییییییییییییییییییییلی بهم کمک کرد یعنی تقریبا همه کارهارو اون انجام داد  و همه چی ختم به خیر شد  پ ن .1:دختر خاله همسرم یک سال ازمن کوچکتره و 2 تا بچه داره ، یه پسره 4 ساله و یه دختر4ماهه ، دخترش خیییییییییییییییییییلی شیرینه و من عاشقشم   از دی...
11 آبان 1392

بدون عنوان

سلام دوستان گلم از دیروز تا حالا حال خوبی ندارم ، بعد از یک هفته که از اومدن خاله پری گذشته بود دوباره تشریفشونو آوردن  خونریزیمم زیاده و اصلا دلیلشو نمیدونم، خییییییییییییلی نگرانم  خییییییلی کمر دردم زیاد شده و نمیتونم کارامو انجام بدم  بعد از ظهر میرم دکتر تا ببینم چی میگه و مشکل چیه با این حالم فرداشبم مهمون دارم البته قطعی نیست خدا کنه همین امشب برگردن به خونشون   من خیییییییییییییلی مهمون دوست دارم ولی خدا میدونه با این اوضام اصلا نمیتونم برام دعا کنین که به دل مهمونام بیافته که همین امشب برگردن خونشون پ ن.1 : دلم خییییییییییییییلی هوای امام رضارو کرده   از همتون التماس دعا دارم پ ن.2: دیروز...
8 آبان 1392

بدون عنوان

سلام عزیز مامان خییییییییییییییلی وقت پیش میخواستم اینجارو واست درست کنم ولی نمیدونم چرا نمیشد  از این به بعد میخوام همه دردلهامو واست بنویسم ، همه اتفاقهارو بهت بگم اصلا میخوام از همه چی باخبر باشی  قشنگم کاش زودتر بیایو ببینی که چقدر به بودنت احتیاج داریم ، بیایو ببینی چه بابای مهربونی داری و چه کارها که واسه اومدنت انجام نداده عشقکم  خدا جونم تا کی منتظر بمونیم  بازم شکرت منتظرتیم زود بیا ...
5 آبان 1392